توجه ویژه رهبر انقلاب به حوزه خانواده در پیام به ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری عزیزجمهور ویدئو | تجمع بانوان مشهدی درفراق خادم الرضا (ع) و یاران شهیدش مادرانه‌های بانوان مشهدی در فراق شهادت خادم الرضا (ع) و یارانش + تصاویر خانم پرستار مشهدی از تجربه‌ شیرین مادر چهار فرزند بودن می‌گوید آخرین سخنان شهید آیت الله رئیسی درباره بانوان + فیلم و عکس خزعلی: آیت‌الله رئیسی بر تحکیم خانواده و پیگیری امور بانوان تاکید داشتند هشت چکاپ مهم برای بانوان فیلم «زنانی که با گرگها دویده‌اند» اکران می‌شود؟ خزعلی: به دنبال افزایش دورکاری برای مادران شاغل هستیم بازارچه محصولات بانوان کارآفرین در دهه کرامت به صورت کشوری برگزار شد تصاویری بی‌مانند از جلوه‌های هنر در حرم بو می‌کشم طراوت این چشمه‌سار را ندا شهسواری برای سومین بار المپیکی شد گپ‌وگفت با نویسنده‌ای که ۴ کتاب امام‌رضایی دارد | هیچ‌وقت به تکرار نرسیدم گوهرشاد خاتون گزارشی از حضور کاروان «زیر سایه خورشید» در منازل خانواده شهدا | مهمانِ مامان در آستانه تاریخ رند (۰۳/۰۳/۰۳) وزارت بهداشت برای متقاضیان سزارین‌های تقویمی خط‌ونشان کشید درباره خبرنگار شهیر فلسطینی که مهمان جشنواره «صبح» است | خون دلی که لعل شد‌ تیم ملی هاکی بانوان کشور در جایگاه پنجم آسیا قرار گرفت مردان و زنان ایرانی سال گذشته در چند سالگی پدر و مادر شدند؟
سرخط خبرها
حرم نوشت های یک خادمه | دعوت نامه مخصوص

حرم نوشت های یک خادمه | دعوت نامه مخصوص

  • کد خبر: ۲۲۴۶۰۹
  • ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۵
کارت شناسایی کشورش را گذاشت جلوی من و گفت: «خانم با این کارت هم میشه چادر بگیرم؟» نگاهی به کارت و چهره‌اش انداختم و گفتم، بله بله، حتما بعد بدون اینکه فاصله‌ای بیفتد ادامه دادم شما چه خوب فارسی صحبت می‌کنید.

به گزارش شهرآرانیوز، کارت شناسایی کشورش را گذاشت جلوی من و گفت: «خانم با این کارت هم میشه چادر بگیرم؟» نگاهی به کارت و چهره‌اش انداختم و گفتم، بله بله، حتما بعد بدون اینکه فاصله‌ای بیفتد ادامه دادم شما چه خوب فارسی صحبت می‌کنید.

کمی مکث کرد و انگار خم به ابرویش بیاید از جمله‌اش گفت: «بله، پدر و مادرم ایرانی هستند ولی خودم توی بحرین به دنیا آمدم.» یاد اینکه بحرین زمانی جزئی از ایران بود افتادم و با خنده گفتم: «البته بحرین هم زمانی جزء ایران بوده و ما در هر حال یک جور‌هایی هم وطنیم.» سرش را به نشانه تایید تکان داد و لبخند کم رنگی زد. «بله درست است.» انگار او هم از این جدایی اجباری سرزمین هایمان ناراحت بود.

حرم نوشت های یک خادمه | دعوت نامه مخصوص

کارتش را ورانداز کردم، اسمش هم نام خودم بود. شیشه‌ای که بین من و او حایل بود مانع کوچکی برای بهتر شنیدن بود. صدایم را کمی بلندتر کردم «عه! چه جالب! اسم من هم مریمه»

خانم هم خدمتی ام که کنارم ایستاده بود و توی چادر دادن به زائر‌ها کمکم می‌کرد تا جمله‌ام را شنید گفت: اسم من هم مریمه.

نمی‌دانم چه شد که دلم می‌خواست با این بانوی بحرینی بیشتر صحبت کنم. سعی کردم کمی لحنم را شیرین کنم و با لبخند گفتم: «روایت داریم هر وقت در مکانی سه مریم با هم حضور داشته باشند آنجا قطعه‌ای بهشتی است؛ قالت مریم.» و بعد هر سه با هم خندیدیم.

پرسیدم اینجا چه می‌کنید؟ گفت دعوتنامه مخصوص داشتم و چند روزی آمدم مشهد. 
- «یعنی دوستی اینجا دارید که دعوت تان کرده؟!»
- «بله، یک دوست خوب به اسم امام رضا (ع)».

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.